رسول الله | |||
![]() |
مفهوم و ماهیت معجزه
برای معجزه تعریفهای گوناگونی در کلام اسلامی شده است. تعریف جامعی که میتوان به آن اشاره کرد، این است که «معجزه» امری است بر خلاف عادت که همراه با دعوت نبوت و تحدّی و مبارزه طلبی و با مدعا هماهنگ بوده و کسی از عهده معارضه با آن برنیاید.[1]
و همچنین، کسی که مقامی را از ناحیه خداوند ادعا کند، بعنوان گواه برصدف گفتارش عملی انجام دهد که قوانین طبیعت را بشکند، بطوری که دیگران از انجام آن عمل عاجز باشند. چنین عمل خارقالعاده را «معجزه» و انجام دادن ان را «اعجاز» مینامند.[2]
نکته دیگری که در باب معجزه قابل ذکر است، اینکه عمل خارق العاده در صورتی «معجزه» نامیده میشود که دارای شرایط خاصی بوده باشد. از آن نمونه، منصب او خدائی بوده و بر طبق ادعای آن منصب، عملی را برای صدق گفتارش انجام دهد. عملی ادعا شده، از نظر عقل برای بشر امکان پذیر باشد وخلاف عقل نباشد. متکی به هیچ یکی از علوم و فنون طبیعی نبوده و قابل تعلیم و تعلّم نباشد.[3]
فلذا با این بیان که از معجزه اشاره شد، و قوع آن برای غیر پیامبر و فرستاده الهی ممکن نیست؛ اما اصل «معجزه» در ذات خود امر ممکن است، به همین جهت رسول الهی میتواند معجزه بیاورد. اگر چیزی محال عقلی باشد، هرگز موجود و محقق نمیشود.
از طرف دیگر معجزه، «طفره» پذیر نیست. «طفره» یعنی، متحرکی از مبدئی به منتهایی برسد، ولی فاصله بین آنها را طی نکند. از این رو گفتهاند طفره محال است.
بنابراین، چه در افعال خاص خداوند، و چه در اعجاز رسولان الهی طفرهای رخ نمیدهد و همه چیز بر اساس علت و اسباب خود صورت میگیرند، گرچه مردم عادی علل و اسباب امور اعجاز را نمیبینند و خیال میکنند که علل و اسبابی در کار نیست.[4]
وهم چنین، معجزه در انحصار پیامبران است. اگر قرار باشد چنین عملی خارق العادهای در دست پیامبر نمایان باشد و مدعیان دروغین نبوت بتوانند معجزه بیاورند، چنین مسألهای با حکمت خداوند و لطف او سازگاری ندارد. چنانکه امام صادق(ع) برهانی را که برای ضرورت وحی و نبوت اقامه کردهاند، میفرماید:
«چون خدای سبحان حکیم است، بندگان خود را درگمراهی رها میسازد و برای آنها راهنما و سرپرستی میفرستد که همان نبی است و معجزه الهی نیز در دست او میباشد.[5]
پس اگر معجزهای در دست کسی ظاهر شود، دلیل بر صدق گفتار وی و کاشف از اذن و رضای حق میباشد. و این یک حقیقت روشن و قانون کلی و مسلمی است که خردمندان در اینگونه امور بر آن تکیه میکنند و تردیدی به خود راه نمیدهند، و در قرآن کریم نیز به این حقیقت اشاره شده است که: «اگر (پیغمبری) از پیش خود مطلبی به ما نسبت دهد با دست قدرت، او را میگیریم، سپس رگ حیات او را قطع میکنیم.»[6] این آیه اشاره به ان دارد که اگر نبیی را ما نبوتش تثبیت نمودیم، معجزهای در دست او ظاهر ساختیم، او دیگر نمیتواند مطلبی را از پیش خود به ما نسبت دهدف و الا دست قدرت الهی باعث نابودی او خواهد شد.
بنابراین، اگر غیر پیامبر هم معجزه بیاورد و خود را به جای پیامبر راستین بنشاند، این امر با حکمت خداوند نمیسازد و خداوند او را رسوا خواهد کرد.
2. ویژگیهای اعجاز قرآن
پیامبر گرامی اسلام(ص) برای اثبات نبوت خود معجزههای زیادی را برای مردم آوردهاند که با وجود آنها دیگر جای هیچ شبههای در حقانیت رسالت ایشان وجود نداشت. در میان معجزات آن حضرت مهمترین آنها قرآن کریم است. خدای سبحان در آیات خود نشان داده است که قرآن کتابی نیست که بشر بتواند مثل آن را بیاورد؛ زیرا کتابی است که بر علم و قدرت و عزت خداوند تکیه دارد و تجلی ذات اقدس خداوند است.[7] همانگونه که خدای سبحان «لیس کمثله شئ»[8] است، مثل و مانندی ندارد، کتاب و کلام او نیز تجلی او، و بینظیر است. تحدی که مشتمل بر، برهان است میگوید، اگر این کتاب، کلام خدا نباشد، پس کلام بشر است و اگر بشری باشد، پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید، اگر شما توانستید مثل آن را بیاورید، بشری بودن آن اثبات میشود. و اگر نتوانستید، معلوم میشود که بشری نیست و اعجازی است که اثبات کننده و آورنده آن نبی و رسول خواهد بود.[9] و از این باب است که خداوند فرموده: که اگر جن و انس دست به همکاری هم دهند، مثل آن را نخواهد آورد.[10] (نه تنها در عصر حاضر و قدرت فعلی) بلکه، اگر همه ماسو الله را هم فرا خوانید، باز هم توان آوردن مثل آن را نخواهید داشت.[11] واینگونه هم نیست که مثل آن(قرآن کریم) را نمیتوانید بیاوردید، بلکه ده سوره[12] و حتی یک سوره را هم توان آوردنش را ندارید.[13] بنابراین، قرآن کریم که از میان معجزات پیامبر اکرم(ص) مهمتر و از همه آنها محکمتر و شگفت انگیزتر است، به نمونهای از ویژگیهای آن اشاره میشود.
الف) فصاحت و بلاغت
قرآن کریم با حفظ مراعات نکات ادبی، حقایق جهان را که برای پرورش انسان مفید است، در بهترین بیان و زیباترین الفاظ اداء میکند. از این رو خداوند آن را «احسن الحدیث»[14]معرفی کرده است0
وهمجنین آیات که تحدی به بلاغت نموده ،آیاتی مکی است،چون تنها بهره ای که عرب ان روز از علم وفرهنگ داشت ،مسأ له سخندانی وبلاغت بود0تاریخ به انگواهی میدهدکه بلا غت عرب ا ن روزبحدی رسیده بود که از هیج قومی را تاان زمان آن گونه یادنکرده بود ه اند0 وحتی اقوامی که برآنها حکو مت وآقائی میکردند، به انداره آنان نبوده است.[15] از سوی دیگر، عربی که آنچنان متعصب و غیرتی بود در برابر کار هیچ کسی خضوع نمیکرد، قرآن کریم با این تحدی به شدت آنها را تکان داد. نه تنها پاسخی ندادند، بلکه جز گریختن و خود پنهان کردن راهی دیگر نداشتند.[16]
قرآن کریم، این واقعیت را چنین میفرماید: «ألا انهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه الا حین یستغثون ثیابهم یعلم یسرّون و مایعلنون»[17] متوجه باشید که آنها شانه خالی میکنند، تا آرام آرام خود را از صحنه بیرون کشند و پنهان کنند، باید بدانید که در همان حال که لباس خود را بر سر میافکند، که کسی آنها را نشناسد، چه اظهار بکند و یا پنهان، خدا میداند.
بنابراین، عرب آن زمان که در فصاحت و بلاغت، شعر و ادب، تخصص بلکه یک نوع نبوغ داشت، بهترین راه مبارزه با قرآن را در این می دانستند، به معجزه بودن آن اذعان نموده و به حقیقت آن پی برده و با شکست قطعی مواجه شدند. روی همین اذعان، وحی بودن آن را پذیرفته و نبوت پیامبر(ص) را تصدیق نمود، و در برابر دعوت قرآن تسلیم شدند. این عجز و درماندگی، بزرگترین دلیل و روشنترین گواه بر معجزه بودن قرآن کریم است، و ثابت میکند که آوردن مانند آن از دایره قدرت بشر بیرون و از حدود امکان وی خارج است.[18]
ب) معارف
از ویژگیهای دیگر قرآن کریم که آن را از سایر معجزات برجسته و ممتاز نموده است، محتوا و معارف آن است؛ زیرا، معارف آن، همان کفالت و تضمین نمودن هدایت بشر است که آنها را به سوی کمال انسانی سوق داده و به کمال واقعی رهنمون میشود0 در حقیقت، همان محتوا و معارف معجزه آسای قرآن کریم است که عرب جاهلی و جنایت پیشه را، راهنمائی نموده واز بتپرستی، مفاسد اخلاقی، جنگ و خون ریزی بازداشته و به سوی فرهنگ عالی و اصول انسانی هدایت کردند. چنانکه خداوند فرموده است: ما کتابی بر شما نازل کردیم که همه حقایق را بیان میکند، هدایت، رحمت و بشارت است.[19]
روی این اصل، خداوند عدهای را تحدی به محتوا و معارف قرآن نموده و میفرماید: «فأتو بکتاب من عندالله هو اهدا»[20] کتابی از طرف خدا بیاورید که هدایت گر باشد. این آیه، صریح به تحدی به محتوای و معارف قرآن است که ناظر به محتوای عالی و انسان ساز و قوانین فردی و اجتماعی آن است که همه متخصصان و دانشمندان علوم انسانی و تجربی را به مثل آوری علمی دعوت کرده است.[21]
اما برخلاف اندیشه بعضی از مفسران، که این آیات را: («قل لئن اجتمعت الانس و الجن ان یاتی بمثل هذالقرآن...»[22] اگر جن و انس جمع شود، نمیتواند مثل این قرآن بیاورد. و یا اینکه فرموده: «ام یقولون افتریه، قل فأتو بسوره مثله و ادعو من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین»[23] افترای کافران این است که می گوید،( محمد) قرآن را از پیش خود بافته است. بگو اگر شما راست میگویید، یک سوره نظیر آن را بیاورید، از هرکس، به جز خدا، میتوانید مدد بگیرید. و هم چنین آیه سوره هود[24] که مضمون همین آیه را دارد (منتهی به اضافه اینکه دعوت به آوردن ده سوره نموده است.) منحصر به تحدی فصاحت و بلاغت نمودهاند.
در حال که، از برجسته ترین و ممتازترین آیاتی که در باب معارف، تحدی و مبارز طلبی میکند همین آیاتاند که تحدی به معارف نموده است. زیرا، اگر تحدی به لفظ و یا از نگاه فصاحت و بلاغت بودی، دیگر لزومی نداشت که انس و جن و یا همه ماسوالله به معارضه با قرآن فراخوانده شود، چون سخن از فصاحت وبلاغت و یا شهرت طلبی از آن، فقط در میان عرب جاهلی بود که آن هم محدود به زمان خاصی است، و دیگر تحدی در زمان آنها و یا بعد از آن دیگر معنایی نداشت. بلکه، با اندک تأمل، بخوبی میتوان در یافت که این آیات به همه معارف ارزشمند و عالی قرآن اختصاص دارد. و این یک معجزه جاویدانهای است که در هیچ وقت و هیچ دانشمندی به اندازه محتوا و معارف قرآن کریم نخواهد توانست، مطلبی را بیاورد که ضامن سعادت دنیا و آخرت جامعه بشری باشد. فلذا، این آیات، از برجستهترین آیات قرآن کریم در باب تحدی به معارف آن است.[25]
ج) هماهنگی آیات
از معجزات دیگر قرآن کریم، هماهنگی در آیات آن است؛ زیرا قرآن، در طی سالهای متمادی، در مکانهای مختلف و زمانهای گوناگون، در حالتهای متفاوت: سختی، سهولت، جنگ و صلح، شکست و پیروزی، سفر و حضر، مکه و مدینه و... نازل شده است. کتابی که با این شرایط، آن هم در طی بیست و چند سال نازل شود و هیچ اختلافی در آن نباشد، قطعاً معجزه است؛ لذاست که قرآن کریم به این آیه کریمه، این حقیقت را بازگو میکند و میفرماید: «افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیرالله لوجد وافیه اختلافاً کثیراً»[26] چرا در قرآن تدبر و اندیشه نمیکنید؛ اگر این کتاب از نزد غیر خداوند بودی، قطعاً در او اختلاف و ناهماهنگی زیاد مییافتید. بنابراین، تحدی خداوند دراین آیه این است که میفرماید، شما در قرآن هرچه بیشتر فکر بکنید و هرچه تفحص نمایید نه تنها اختلافی در آن نمیبینید، بلکه سراسر آن را هماهنگ تر و منسجم تر مییابید. زیرا، همه چیز در این جهان مشمول قانون تحول و تکامل است و از تضاد اجزاء و احوال خالی نمیباشد و اگر قرآن کار بشری بود و در ظرف بیست و سه سال قطعه قطعه ساخته میشد، از اختلاف اوصاف و احوال سالم نمیماند و این طور یکنواخت نبود.[27]
د) اخبار غیبی
اخباز غیبی از اعجاز دیگر قرآن کریم است که خداوند در معرفی این کتاب میفرماید این کتاب، غیب را برای انسانها تبیین میکند.
اخبار غیبی در قرآن کریم موارد مختلف و گوناگونی دارد و از آن جمله، اخبار قوم نوح است که میفرماید: «تلک من النباء الغیب...»[28] آنچه برای تو گفتم، خبرهایی است غیبی و از راه وحی تو را آگاه ساختم. در جای دیگر، از جریان حضرت موسی(ع) بازگو میکند و میگوید: آن وقتی که ما فیض وحی را در جانب غربی به موسی رساندم تو در بین مردم مدین نبودی.[29] و هم چنین درباره مریم عذرا میگوید: «ذالک من انبأ الغیب...»[30] اخبار همانند غلبه روم[31]، توطئه دشمنان در یکی از جنگهای هنگام نماز ظهر[32]، اخبار فتح مکه[33] و...
بنابراین، علم قطعی به اخبار و جریانها جز از راه غیب میسر نیست؛ زیرا نه خود پیامبر(ص) در آن صحنه حضور داشت و نه میتوانست با فکر واندیشهاش از آنها با خبر شود، و نه کتب تاریخی معتبر وجود داشت تا منبع آگاهی وی باشد. و نه کتب الهی تحریف نشده را در اختیار داشت تا از آن طریق آگاه گردد. فلذا هر کدام اینگونه اخبار غیبی از اعجاز قرآن کریم است که خداوند از آن خبر داده است.[34]
4. گواهی دیگران درباره قرآن کریم
از نمونههایی که در اعجاز و معجزه قرآن کریم اشاره شد، گویای از عظمت آن کلام الهی است که هرگونه مقابله اندیشه بشری با آن محکوم به شکست است. بنابراین، لازم دیده شد که در پایان این تحقیق اشارهای داشته باشیم. به گواهی برخی از کسانی که با قرآن مقابله کرده و به عجز خود اعتراف نمودهاند. و همچنین به گفتار برخی دیگری از اندیشمندان که از آن(قرآن) یک کلام فوق کلام بشری یاد کرده و او را بدور از هرگونه تعرض اندیشه بشری میداند. از جمله ردیف اول، «ابوالعلاء معرّی» است که متهم به مبارزه با قرآن کریم بوده که میگوید:
«این سخن در میان همه مردم، اعم از مسلمانان و غیر آن، مورد اتفاق است کتابی را که محمد(ص) آورده است، عقلها را در برابر او مغلوب ساخت و تاکنون نتوانسته است مانند آن را بیاورد. سبک این کتاب با هیچ یک از سبکهای معمولی میان عرب اعم از خطابه، رجز، شعر و سجع کاهنان شباهت ندارد. امتیاز و جاذبه ان بقدری است که اگر یک آیه از آن در میان کلمات دیگر قرار گیرد همچون ستاره فروزان در شب تاریک میدرخشد.[35]
ولید بن مغیره مخزومی، مردی که به حسن تدبیر و فکر صائب شهرت داشت و برای حل مسایل اجتماعی از فکر و تدبیر او در زمان جاهلیت استفاده میکردند، پس از اینکه چند آیه از اول سوره «غافر» از پیغمبر(ص) شنید به محفلی از طایفه بنی مخزومی حاضر شد و چنین گفت: «به خدا سوگند از محمد(ص) سخنی شنیدم که نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پریان، گفتار او شیرینی خاصی و زیبایی مخصوصی دارد. گفتاری است که بر هرچیزی پیروز میشود و چیزی بر آن پیروز نخواهد شد.[36]
وهمچنین اندیشمندان دیگری نیز در باره عظمت قرآن کریم اظهار نظرهایی نمودهاند که از آن میان، «کارلایل» مورخ و دانشمند معروف انگلیسی میگوید: «عظمت و حقیقت قرآن با هیچ کتای قابل مقایسه نیست. این مزیت فقط به قرآن اختصاص دارد، و در هیچ کتاب علمی، سیاسی و... دیگر دیده نمیشود.[37]
«جان دیون پورت» مؤلف کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» از اندیشمندان دیگری است که میگوید: «قرآن به اندازهای از نقایص مبرّا و منزّه است که نیازمند کوچکترین تصحیح و اصلاح نیست و همه، این معنا را قبول دارند که قرآن با بلیغترین و فصیحترین زبان و لهجه... نازل شده است.[38]
«گوته» شاعر و دانشمند آلمانی، از دیگر اندیشمندانی است که درباره عظمت قرآن کریم میگوید: «سالیان درازی کشیشان از خدا بیخبر ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس دور نگاه داشتهاند... اما بزودی این کتاب توصیف ناپذیر عالم را به خود جلب نموده و تأثر عمیق در علم و دانش جهان گذاشته، عاقبت محو افکار مردم جهان میگردد.»[39]
بنابراین، قرآن کریم، معجزه جاویدانه رسول خاتم(ص)، از میان بسیاری از معجزات آن حضرت ممتاز بوده و تا بلندای عالم هستی، امتداد خواهد یافت. قرآن کریم، کتابی است که معجزهای در اثبات رسالت حضرت خاتم(ص) قرار گرفته و مایه سعادت اهل خرد و صاحبان عقل سلیم شده است. او، با تمام محتویات خارق العاده خود، حقایق عالم هستی را بیان نموده و تمامی اندیشمندان و روشنفکران و اهل نظر را وادار به خضوع و کرنش در برابر خود نموده است. و همگان از آن به حقیقت سخن گفته و حقایق شگرف و اعجاز آمیز آن را اعتراف دارند
7316:کل بازدید |
|
10:بازدید امروز |
|
0:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
![]() | |
لوگوی خودم
| |
| |
لینک دوستان | |
بایگانی | |
فروردین 1389 خرداد 1389 | |
اشتراک | |